یادداشت | مقابله غلط با رفتار غلط
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، حضرت صادق علیه السلام دوستی داشت که هیچگاه از ایشان جدا نمی شد. روزی همراه با امام در بازار نعلین فروشان راه می رفت و غلامش نیز در پشت سر آن ها می آمد. صاحب غلام به عقب برگشت و هرچه چشم چرخاند او را ندید. بعد از چند بار جستجو بالاخره سروکله غلام پیدا شد. آن مرد از فرط عصبانیت صدا زد "ای فرزند زن بدکاره کجا رفته بودی؟" امام صادق علیه السلام تا این جمله را شنید دست بر پیشانی مبارک زد و فرمود "سبحان الله،چرا به مادرش نسبت زنا می دهی؟ من تصور می کردم پرهیزکار هستی اما اکنون می بینم که چنین نیستی"صاحب غلام پاسخ داد" فدایت شوم ای فرزند رسول خدا، مادر او از قبیله سِندی و مشرک است" اما حضرت به او فرمود" آیا نمی دانی که هر امتی برای خودشان نوعی ازدواج دارند؟ از من دور شو و دیگر نزد من نیا "و تا هنگام مرگ هرگز دیداری بین حضرت و آن مرد صورت نگرفت.*
بیان این روایت مقدمه ای بود برای این که یک موضوع بسیار مهم گوشزد شود. همیشه افرادی وجود دارند که از روی نادانی یا حتی با کمال اطلاع و دقت سخنی درباره مقدسات دینی بر زبان جاری می کنند که بخشی از جامعه آن حرف ها را توهین قلمداد می کنند و خشمگین می شوند و البته عده ای نیز در پی پاسخ و برطرف ساختن شبهه بر می آیند که کار لازم و بسیار خوبی است. اما نکته اینجا است که تعدادی از کسانی که این سخنان توهین آمیز را برنمی تابند پا را فراتر از مرز شرع می گذارند و بدون هیچ مسامحه و چشم پوشی گوینده آن کلمات را تکفیر می کنند و خارج از دین می دانند یا نسبت زنازادگی و حرام لقمه بودن می دهند.
سخن این است که برخوردهای این چنینی با کدام منطق دینی سازگاری دارد؟
اگر فردی درباره هزینه کردن در مورد سفرهای زیارتی یا بازسازی عتبات عالیات سخنی می گوید که باعث ناراحتی می شود آیا دلیلی شرعی وجود دارد که بتوان او را تکفیر کرد یا حرام زاده خطاب کرد؟ کدام آئین و مکتب اجازه داده است که عده ای بی پروا این گونه نسبت های زشت بدهند؟
یا مثلا اگر کسی برای خالی کردن عقده و تصفیه حساب شخصی، روضه خوان ها را متحجر خطاب می کند پاسخش را باید داد اما با کمال ادب و احترام نه با فحاشی و نسبت های ناروا.
این یک مرض مزمن است که گریبانگیر برخی افراد مؤمن و متدین و حتی انقلابی شده است که هرگاه با چنین افرادی مواجه می شوند عنان از کف می دهند و با قصد قربت فحش می دهند و لعنت می فرستند.
به نظر نویسنده این سطور، یک عامل در شکل گیری این اقدام تخریبگر رفتار غلط و خلاف شرع برخی از گردانندگان و اعضای هیئت های مذهبی است که حتی تفاوت لعن را با دشنام نمی دانند و در مجالس و منابر علاوه بر لعن علنی دشمنان اهل بیت علیهم السلام زبان به دشنام باز می کنند و حاصلش می شود این چیزی که امروز در فضای مجازی مشاهده می شود.
رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی اسفند ماه 1371 در دیدار با اعضای مجلس خبرگان ضمن تأکید بر مقابله و برخورد با حرف های غلط، رعایت مصلحت و حکمت را شرط مقابله دانسته و می گویند" کسی که حرفی زده و به نظر یکی کفر بوده، نباید تکفیر شود. اگر هم بناست کسی تکفیر شود، تکفیر حدی دارد، میزانی دارد و مربوط به مبادی و مراتب خاصی است. اینطور نباشد که یک نفر منبری به خودش حق بدهد برود منبر و نفری را که به نظر او کافر است، تکفیر کند. بالاخره جامعه، جامعهی اسلامی است. اگر کسی کافر است یا مسلم است، باید معلوم باشد. این، به عهدهی هر کسی نیست. علاوه بر اینکه اصلاً صحیح و مؤثر هم نیست. امروز باید با بیان - البته با شجاعت و صراحت - و با قوت علمی وارد میدان شد. اگر کسی حرف بدی زده، بلافاصله باید ده تا، پنجاه تا و صد تا حرف صحیح در مقابل او مطرح شود. از حوزه علمیه و از جاهای دیگر، نوشته شود، گفته شود و پخش شود."
هرگز معنای آن چه تاکنون گفته شد انکار حرف های بی ارزش و سخیف دشمنان دین و اهل بیت علیهم السلام نیست و نمی توان از کنار تهمت ها و شبهه پراکنی ها گذشت. دستگاه تبلیغاتی ضد دین فعالیت وسیع و همه جانبه دارد تا مظاهر دینی را سُست و بی ارزش جلوه بدهد و به خیال خام خودشان می خواهند مردم را از آن چه مقدس می دانند فراری بدهند ولی راه برخورد حتی با دشمنان لجوج، فحاشی و هرزه گویی نیست./۸۴۱/ی۷۰۴/س
حجت الاسلام محمد هادی سمتی
پی نوشت
*الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 324